همـــای رحمــت

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم

همـــای رحمــت

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم

هنوز خستگی راه بود در بدنم


ز هر طرف به کمان تیر غم زمانه گرفت

 

دل مرا که بسی بود خون، نشانه گرفت

 

چو جد خویش علی سالها به خانه نشاند

 

ز دیده ام همه شب اشک دانه دانه گرفت

 

هنوز خانه زهرا نرفته بود زیاد

 

که آتش از درو دیوار من زبانه گرفت

 

سپاه کفر به کاشانه ام حجوم آورد

 

مرا بزمزمه و ناله شبانه گرفت

 

زباغ فاطمه صیاد، مرغ سوخته را

 

دل شب آمد و در کنج آشیانه گرفت

 

سر برهنه و پای پیاده برد مرا

 

پی اذیت من بارها بهانه گرفت

 

هنوز خستگی راه بود در بدنم

 

که خصم تیغ به قتلم در آن میانه گرفت

 

هزار شکرکه زهر جفا نجاتم داد

 

مرا بموج غم از مردم زمانه گرفت

 

چه خوب اجر رسالت گرفت آل رسول

 

که گه بزهر جفا گه به تازیانه گرفت

 

گرفت تاسمت نوکری زما«میثم»

 

مقام سروری و جاودانه گرفت

 

غلامرضا سازگار

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد