همـــای رحمــت

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم

همـــای رحمــت

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم

علی(ع) و چگونگی ارتباط با زنان و دختران نامحرم


 چگونگی ارتباط داشتن با زنها و دخترهای نا محرم در جامعه  ,  یکی از معضلات امروز ما جوانهاست.بخاطر اینکه نه الگوی مناسبی در مورد ان ارائه شده و نه دیدگاه دین در مورد آن به خوبی مشخص و تبیین شده است. تازه ,  تندروی ها و کج روی های گروهها و طبقات گوناگون در مرحله عمل را هم به آن اضافه کن

اگر به سیره امیرالمومنین دقت کنی ,  می بینی که حضرت  ,  در سنین جوانی با زنان سالخورده سلام و احوالپرسی می نمود ولی با دختران و زنان جوان نه ! حتی سلام هم نمی کرد . در حالیکه پیامبر در همان زمان با زنان و دختران جوان هم سلام و احوالپرسی می کردند چون زمانی که علی (ع) 20 ساله و در عنفوان جوانی چنین عمل می نمود ,  پیامبر اکرم قریب 50 سال از عمر شریفشان می گذشت. بنابراین از آنجا که احتمال پیش امدن گناه دست کم برای طرف مقابل دور از ذهن نبود ,  علی (ع)این تربیت شده مکتب پیامبر به عنوان یک جوان سعی داشت مسائل ارتباطی و حدود بین دختر و پسر و به عبارتی زن و مرد را مراعات کند. هر چند وجود نازنین آن حضرت مبراو پاکیزه از هرگونه آلودگی بود

از طرفی پیامبرسه دختر جوان به نامهای زینب ,  ام کلثوم و فاطمه در خانه داشتند ,  بااینکه علی(ع)از کودکی به این خانه رفت و آمد داشتند ,   اما در این رفت و امدها نهایت دقت را بعمل می آوردند. درحالی که همین علی (ع) در دوران خلافتش وقتی که حدود 60 سال سن داشت و همسر شهیدی را نیاز به کمک دید به یاری او شتافت

پس در ارتباط با افراد نامحرم ,  چیزی که بیش از همه اهمیت دارد

نیت و انگیزه طرفین و از همه مهمتر عدم امکان وجود مفسده در این ارتباط برای هر دو نفر است

یاری رساندن به نیازمند و در طلب رضای خدا آنهم در حد ضرورت مطلوبست و لیکن این سیره جدایی از بهانه جویی برای آشنایی و استمتاعات و لذت جویی و هرگونه آلودگی دیگر است

به راستی که کسی چون حضرت علی (ع) ,  در سنین جوانی اش و در ریزترین حرکات و رفتارهایش بهترین الگوی نسل جوان ماست.


برگرفته از: سایت امام علی(ع)

مولودیهای زیبا ولادت حضرت ابوالفضل العباس از محمود کریمی


مولودیهای زیبا ولادت 


حضرت ابوالفضل العباس(ع)


 از محمود کریمی به همراه لینک دانلود




مولودی هوای عشق را از اینجــــــا دانلود کنید.




مولودی جلوه خدایـــی از اینجــــــا دانلود کنید.




مولودی اباالفضــــــــل از اینجــــــا دانلـود کنید.




اخلاق پسندیده مدیران اسلامى‏

 اخلاق پسندیده مدیران اسلامى‏

1- خدامحورى‏

2- تقوا گرائى‏

-3 رعایت عدل و انصاف‏

امام على(علیه السلام) به مالک اشتر نوشت:

با خدا و با مردم، و با خویشاوندان نزدیک، و با افرادى از رعیّت خود که آنان را دوست دارى، انصاف را رعایت کن، که اگر چنین نکنى ستم‏روا داشتى، و کسى که به بندگان خدا ستم روا دارد خدا به‏جاى بندگانش دشمن او خواهد بود، و آن را که خدا دشمن شود، دلیل او را نپذیرد، که با خدا سرجنگ دارد، تا آنگاه که باز گردد، یا توبه کند، و چیزى چون ستمکارى نعمت خدا را دگرگون نمى‏کند، و کیفر او را نزدیک نمى‏سازد، که خدا دعاى ستمدیدگان را مى‏شنود و در کمین ستمکاران است.

4 -  مردم گرائى (توجّه به جلب رضایت مردم)

5 - تواضع و فروتنى‏

یکى دیگر از اصول مدیریّت اسلامى رعایت تواضع و فروتنى با مردم است که از مبانى اعتقادى پدید مى‏آید، زیرا احترام به مردم، عشق ورزیدن نسبت به مردم پشتوانه اعتقادى لازم دارد.

امام على(علیه السلام) در نامه 19 به یکى از استاندارانش که در سرزمین غیر اسلامى حکومت مى‏کرد و با مردمى آتش پرست در رابطه بود، نوشت:

پس از نام خدا و درود. همانا دهقانان مرکز فرمانداریت، از خشونت و قساوت و تحقیر کردن مردم و سنگدلى تو شکایت کردند، من درباره آنها اندیشیدم، نه آنان را شایسته نزدیک شدن یافتم، زیرا که مشرکند، و نه سزاوار قساوت و سنگدلى و بدرفتارى هستند زیرا که با ما هم‏پیمانند، پس در رفتار با آنان، نرمى و درشتى را بهم آمیز، رفتارى توأم با شدّت و نرمش داشته باش، اعتدال و میانه‏روى را در نزدیک کردن یا دور نمودن، رعایت کن.

6 - رعایت تساوى و عدالت رفتارى‏

حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نامه 27 به استاندار مصر، محمّد بن ابى بکر نوشت:

با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو خندان باش، در نگاه‏هایت در نیم نگاه و خیره شدن با مردم به تساوى رفتار کن، تا بزرگان در ستمکارى تو طمع نکنند، و ناتوانها در عدالت تو مأیوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان پرسش مى‏کند، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگوارى اوست.

 


برگرفته از:

الگوهای رفتاری جلد7((امام علی (ع)و مدیریت اسلامی-مرحوم محمد دشتی

مدیریّت اسلامى‏

مدیریّت اسلامى‏

مدیریّت و کیفیّت اداره جوامع بشرى یک بحث عام و آزادى است که متفکّران و اندیشمندان مذاهب و مکاتب و اقوام و ملل گوناگون جهان به آن پرداخته‏اند.

و هرکدام شیوه‏هاى رفتارى خاصّى را مطرح کرده‏اند.

براى ارزیابى انواع مدیریّتها و تدوین اخلاق و صفات مدیران، باید به مرکز اشتراک دیدگاه‏هاى مدیریّتى توجّه داشت، زیرا همه قبول دارند که:

الف - مجتمع انسانى بدون مدیریّت به کمال نمى‏رسد.

ب - مجتمع انسانى نیازمند به انواع مدیریّت هاست.

پس از درک و اثبات ضرورت مدیریّت، آنگاه در تعریف انسان و جامعه انسان‏ها و کیفیّت و شیوه مدیریّت، متفاوت مى‏اندیشند.

یکى مانند تیلور در مدیریّت تیلوریسم اضافه تولید را ملاک قرار داده به کارگران بگونه ابزار مى‏نگرد تا منافع کارفرماها و صاحبان صنایع تأمین گردد.

و دیگرى مانند استاخونوف روسى در مدیریّت نوع شرقى استاخونوفیسم به کارگران زیاده از حدّ بها داده، کارفرماها و صاحبان کارخانه‏ها را حذف مى‏کند و شعار کُمُون اوّلیّه و حذف مالکیّت خصوصى را مطرح مى‏سازد که سرانجام هر دو دیدگاه ناموفّق بوده و دچار فروپاشى مى‏گردند.

گروهى دیگر در مدیریّت نوین تلاش کردند تا اعتدال را حفظ نمایند که نه کارگران سَر به شورش بردارند و نه کارخانه‏ها تعطیل شود و نه حق و حقوق صاحبان صنایع ضایع گردد.

مى‏بینیم که، شکل و نوع مدیریّت‏ها به افکار و آراء انسان‏ها گِرِه خورده است تا انسان را، انسان‏ها را نشناسیم، نمى‏توانیم براى نیازهاى مدیریّتى او دستورالعملى صادر کنیم.تا نیازمندى‏هاى واقعى جوامع بشرى را به خوبى درک نکنیم نمى‏توانیم در تدوین اخلاق و صفات مدیران موفّق باشیم.

و چون انسان، انسان را نمى‏شناسد و انسان موجودى ناشناخته است و تنها آفریدگار انسان، صلاح و فساد او را تشخیص مى‏دهد، از این رو باید از وحى الهى و ره‏آورد تعالیم پیامبران آسمانى کمک گرفت.تا با استفاده از رهنمودهاى کتب آسمانى بهتر بتوانیم راه و رسم اداره جامعه انسان‏ها را شناسائى کنیم.

که مدیریّت الهى و مدیریّت اسلامى، برأساس ضرورت هاى یادشده مطرح مى‏شود و سامان مى‏گیرد.زیرا پروردگار هستى انسان را آفریده و از همه جوانب گسترده روح و جسم آدمى با خبر است، و روانشناسى حاکم بر زندگى فردى و اجتماعى او را مى‏داند.و هزاران پیامبر معصوم و پاک را با کتاب و دستورالعمل کامل آسمانى فرو فرستاد تا راه و رسم زندگى را بیان کنند و مجتمع‏هاى انسانى را با بهترین و متکامل‏ترین قانون آسمانى اداره نمایند.

پس در اصل ضرورت مدیریّت اختلافى نیست.

همه اختلاف‏ها و درگیرى‏ها بر این محور تکیه دارد که نوع مدیریّت بشرى باشد یا الهى؟

دستورالعمل مدیران جوامع بشرى را انسان‏ها تدوین کنند یا خداى انسان آفرین؟

بایدها و نبایدهاى انواع مدیریّت‏ها را انسان‏ها تعیین کنند؟ یا پیامبران آسمانى؟!

مدیریّت اسلامى یا انواع مدیریّت‏هاى الهى در حکومت پیامبران آسمانى، بر ضرورت‏هاى زندگى اجتماعى انسان و بر واقعیّت‏هاى حاکم بر جوامع انسانى تکیه دارد که:مدیریّت‏ها برأساس حقّ و واقعیّت سامان مى‏گیرند. و نوع و شکل مدیریّت را وحى تعیین مى‏کند. و اخلاق مدیران را خداى آفریدگار نظام هستى مشخّص مى‏فرماید.

 

برگرفته از:

الگوهای رفتاری جلد7((امام علی (ع)و مدیریت اسلامی-مرحوم محمد دشتی

کلام علی(ع) در رابطه با حذاقت رسول خدا در معالجۀ امراض روحی


کلام امیرالمؤمنین علیه السّلام در رابطه با حذاقت رسول خدا در معالجۀ امراض روحی

أمیرالمؤمنین علیه السّلام در «نهج البلاغة» خطبه‌ای دارد که در ضمن آن راجع به حذاقت رسول خدا در معالجۀ امراض روحی، جملهای را بیان میفرماید که حقّاً آن جمله، دربارۀ قرآن و حذاقت آن صادق است.

طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ. قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ. وَ أَحْمَی مَوَاسِمَهُ. یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إلَیْهِ؛ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ، وَ ءَاذَانٍ صُمٍّ، وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ. مُتَّبِـعٌ بِدَوآئِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ، وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ.

«رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم طبیبی بود که در طبّ خودش دوّار بود. (یعنی زیاد دور میزد بر روی مرض، و اقسام آن، و ارتباط امراض با هم؛ و زیاد دور میزد بر روی دارو و درمان. و حکیم حاذق و مطّلع به همۀ جوانب مرض و تمام طرق درمان آن بود.) که آنحضرت مرهمهای خود را خوب استوار میساخت، و در عین حال آلتهای داغ را برای سوزاندن موضع فساد و زخمهای عفونی خوب داغ میکرد و میگداخت. و در اینصورت آن مرهمها را و آن آلتهای داغ کننده را بر جاهائی که لازم بود و نیاز به مرهم گذاری و یا داغکردن بود، مینهاد.

مواضع مورد حاجت به مرهم نهادن و داغ کردن، دلهائی بود که کور شده بودند، و گوشهائی که کر شده بودند، و زبانهائی که گنگ و لال گردیده بودند.

رسول خدا این داروهای خود را به مواضع غفلت و بیخبری، و مواطن حیرت و سرگردانی میرسانید، و میکشانید تا بدانها برسد.»

دواهائی که برای قلبهای کور مفید است، دواهائی است که فهم را باز میکند، و وجدان را بیدار مینماید. و آنچه برای گوشهای کر مفید است، إنذار و وعده، و موعظه، و تخویف و تحذیر، و ترغیب و تشویق؛ و آنچه برای زبانهای لال مفید است، خصوص آن داروئی است که زبان را به ذکر خدا درآورد و آن لسان گنگ را گویا سازد. مرحوم ملاّ فتح الله کاشانی در «شرح نهج» فرموده است: )) أمیرالمؤمنین علیه السّلام از طَبیبٌ دَوَّارٌ بطِبِّهِ، نفس نفیس خود را اراده نموده است. (( ولیکن از ظاهر سیاق، بعید است.

باری، روح مقدّس رسول الله که حقیقت قرآن است؛ همانطور که طَبیبٌ دَوَّارٌ بطِبِّهِ است، قرآن هم طَبیبٌ دَوَّارٌ بطِبِّهِ است که بشر را از امراض مهلکه و خانمانسوز نجات میدهد.

حدیثی از چهارمین اختر تابناک

قالَ الاْ مامُ عَلی بنُ الْحسَین، زَیْنُ الْعابدین عَلَیْهِ السَّلامُ: 

ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ مِنَ الْمُؤمِنینَ کانَ فی کَنَفِ اللّهِ، وَ أظَلَّهُ اللّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ فی ظِلِّ عَرْشِهِ، وَ آمَنَهُ مِنْ فَزَعِ ‏الْیَوْمِ الاْکْبَرِ: مَنْ أعْطی النّاسَ مِنْ نَفْسِهِ ما هُوَ سائِلهُم لِنَفْسِهِ، و رَجُلٌ لَمْ یَقْدِمْ یَداً وَ رِجْلاً حَتّی یَعْلَمَ أنَّهُ فی طاعَةِ اللّهِ ‏قَدِمَها أوْ فی مَعْصِیَتِهِ، وَ رَجُلٌ لَمْ یَعِبْ أخاهُ بِعَیْبٍ حَتّی یَتْرُکَ ذلکَ الْعِیْبَ مِنْ نَفْسِهِ.


سه حالت و خصلت در هر یک از مؤمنین باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قیامت در سایه رحمت عرش ‏الهی می‌باشد و از سختی‌ها و شداید محشر در امان است.

اوّل آن که به  مردم  چیزی را دهد که از آنان برای خویش می‌خواهد (آنچه برای خود می‌پسندد را به آنان عطا کند).

دوّم آن قدم از قدم برندارد تا آنکه بداند آن حرکتش در راه اطاعت خداست یا معصیت و نافرمانی او

سوّم از برادر مومن خود (به عیبی که در خود نیز دارد ) عیب جویی نکند تا آنکه آن عیب را از خودش دور سارد

ولادت امام زین العابدین مبارک باد.

*****************************************************************

                  خدا امشب ولیّش را ولی داد

                                جمالی منجلی نــوری جلـــی داد

                  حسین بن علی چشم تو روشن

                               که امشب بر تو ذات حق علی داد

                 شب وجد امـام عالـمین است

                               که میلاد علــی بن الحسین است

**********************************************************

اعمال ماه شعبان

اعمال ماه شعبان

شعبان

 

آن چند امر است :

اوّل : هر روز هفتاد مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ

دوّم : هر روز هفتاد مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ  و در بعضى روایات الْحَىُّ الْقَیُّومُ پیش از الرَّحْمنُ الرَّحیمُ است و عمل به هر دو خوبست و از روایات مستفاد مى شود که بهترین دعاها و ذکرها در این ماه استغفار است و هرکه هر روز از این ماه استغفار کند هفتاد مرتبه مثل آنست که هفتاد هزار در ماههاى دیگر استغفار کند .

سوّم: تصدّق کند در این ماه اگرچه به نصف دانه خرمایى باشد تا حق تعالى بدن او را برآتش جهنّم حرام گرداند از حضرت صادق علیه السلام منقول است که از آن جناب سؤ ال کردند از فضیلت روزه رجب فرمود چرا غافلید از روزه شعبان راوى عرض کرد یابن رَسول الله چه ثواب دارد کسى که یک روز از شعبان را روزه بدارد فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست عرض کرد یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست فرمود تصدّق و استغفار هر که تصدّق کند در ماه شعبان حق تعالى آن را تربیت کند همچنانکه یکى از شما شتر بچّه اش را تربیت مى کند تا آنکه در روز قیامت برسد به صاحبش در حالتى که بقدر کوه اُحُد شده باشد

چهارم: در تمام این ماه هزار بار بگوید لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ که ثواب بسیار دارد از جمله آنکه عبادت هزار ساله در نامه عملش بنویسند .

ویژه نامه نیمه شعبان سال 1383

پنجم: در هر پنجشنبه این ماه دو رکعت نماز کند در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالى برآورد هر حاجتى که دارد از امر دین و دنیاى خود و روزه اش نیزفضیلت دارد و روایت شده که در هر روز پنجشنبه ماه شعبان زینت مى کنند آسمانها را پس ملائکه عرض مى کنند خداوندا بیامرز روزه داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در خبر نبوى است که هر که روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد حقّتعالى بیست حاجت ازحوائج دنیا وبیست حاجت ازحاجتهاى آخرت او را برآورد .

ششم: در این ماه صلوات بسیار فرستد.

 

شعبان "" ماه رسول خدا

شعبان ماه بسیار شریفی است، و به پیامبر اکرم حضرت محمّد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم  منتسب می‌باشد، و آن حضرت همه ی این ماه را روزه می‌گرفت، و روزه ی آن را به ماه مبارک رمضان متّصل می‌نمود،‌ و می‌فرمودند:


 "شعبان ماه من است، هر که یک روز از این ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب می‌شود"


     ماه شعبان ماه پر میلاد، ماه پر امید

                    ماه میلاد حسین است و ابوالفضل رشید

     ماه میلاد علی اکبر و زین العباد

                    مــــاه میـــلاد ابرمرد جـــهاد و اجتهـــــاد

     نیمه ی این ماه روشن می شود با نور او

                    این جهان مانند گلشن می شود با نور او

     نام او مهدی، محمّد،قائم دین خدا

                    می شـــود روزی بشر را آشکـــارا رهنما

     دین حق را بر جهان او حکمفرما میکند

                      دفع بیـــداد و ستم از خلـــق دنیا می کند

     می شود آباد دنیا دردها درمان پذیر

                     ظالمان را میکنـــد با اقتدارش سر به زیـــر

     خالق من ،لایق دیدار او بنمایمان

                      درک دوران ظهــورش مرحمت فرمــایـمـان

 

عید مبعث بر عاشقان مبارک باد


آن شب ، شب بیست و هفتم رجب بود . محمد غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید :

بخوان! بخوان به نام پروردگارت که بیافرید ، آدمی را از لخته خونی آفرید ، بخوان که پروردگار تو ارجمندترین است ، همو که با قلم آموخت ، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت  .