گفتیم که عشق و محبت تنها
منحصر به عشق حیوانی جنسی و حیوانی نسلی
نیست بلکه نوع دیگری از
عشق و جاذبه هست که در جوی بالاتر قرار دارد و
اساسا از محدوده ماده و
مادیات بیرون است و از غریزهای ماوراء بقاء نسل
، سرچشمه میگیرد و در حقیقت فصل ممیز جهان
انسان و جهان حیوان است و آن
عشق معنوی و انسانی است ،
عشق ورزیدن به فضائل و خوبیها و شیفتگی سجایای
انسانی و جمال حقیقت .
عشقهائی کز پیرنگی بود |
عشق نبود عاقبت ننگی بود |
زانکه عشق مردگان پاینده نیست |
چون که مرده سوی ما آینده نیست |
عشق زنده در روان و در بصر |
هر دو میباشد زغنچه تازهتر |
عشق آن زنده گزین کو باقی است |
وز شراب جانفزایت ساقی است |
عشق آن بگزین که جمله انبیا |
یافتند از عشق او کار و کیا |
و این عشق است که در آیات
بسیاری از قرآن ، با واژه " محبت " و
احیانا " ود " یا
" مودت " از آن یاد شده است . این آیات در چند
قسمت قرار گرفتهاند :
1 - آیاتی که در وصف مؤمنان است و از دوستی و محبت عمیق آنان نسبت
به حضرت حق ، یا نسبت به
مؤمنان سخن گفته است :
« و الذین آمنوا اشد حبا لله »
" آنان که ایمان آوردهاند در دوستی خدا سختترند
" .
« و الذین تبوؤا الدار و الایمان من قبلهم یحبون من هاجر الیهم و لا
یجدون فی صدورهم حاجة مما
اوتوا و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة
" و آنان که پیش از مهاجران در خانه ( دار الهجرش ، خانه مسلمانان )
و در ایمان ( خانه روحی و
معنوی مسلمانان ) جایگزین شده ، مهاجرانی را که
به سوی ایشان میآیند
دوست دارند و در دل خودشان از آنچه به آنها داده
شده است احساس ناراحتی
نمیکنند و آنها را بر خویش مقدم میدارند هر چند
خود نیازمند بوده باشند " .
علی
از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه ، و جاذبه و دافعه او
سخت
نیرومند است . شاید در تمام قرون و اعصار ، جاذبه و دافعهای به
نیرومندی
جاذبه و دافعه علی پیدا نکنیم . دوستانی دارد عجیب ، تاریخی ،
فداکار
، با گذشت ، از عشق او همچون شعلههائی از خرمنی آتش ، سوزان و
پر
فروغاند ، جان دادن در راه او را آرمان و افتخار میشمارند و در دوستی
او
همه چیز را فراموش کردهاند . از مرگ علی سالیان بلکه قرونی گذشت
اما
این جاذبه همچنان پرتو میافکند و چشمها را به سوی خویش خیره میسازد.
در
دوران زندگیش عناصر شریف و نجیب ، خدا پرستانی فداکار و بیطمع ،
مردمی
با گذشت و مهربان ، عادل و خدمتگزار خلق گرد محور وجودش چرخیدند
که
هر کدام تاریخچهای آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت
معاویه
و امویان جمعیتهای زیادی به جرم دوستی او در سختترین شکنجهها قرار
گرفتند
اما قدمی را در دوستی و عشق علی کوتاه نیامدند و تا پای جان
ایستادند .
سایر
شخصیتهای جهان با مرگشان همه چیزها میمیرد و با جسمشان در زیر
خاکها
پنهان میگردد اما مردان حقیقت خود میمیرند ولی مکتب و عشقها
که بر میانگیزند با گذشت قرون تابنده تر
میگردد .
برگرفته از کتاب : جاذبه و دافعه علی علیهالسلام
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری
چند تن از نوابغ علمى شیعه
توی نجف یه خونه بود، که دیواراش کاهگلی بود اسم صاحب اون خونه، مولای مردا علی بود نصف شبا بلند می شد ، یه کیسه داشت که بر می داشت خرما و نون و خوردنی ، هرچی که داشت تو اون می ذاشت راهی کوچه ها می شد ، تا یتیما رو سیر کنه تا سفره خالی شون و پر از نون و پنیر کنه شب تا سحر پرسه می زد ، پس کوچه های کوفه رو تا بوی بارون بکنه ، پاهای بی شکوفه رو عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه باید مثل علی بشه ، هرکی که اهل دین باشه بعد از علی کی می تونه مرهم راز من بشه درد دلامو گوش کنه ، دچار ساز من بشه |