همـــای رحمــت

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم

همـــای رحمــت

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم

اعمال اختصاصی شب 19 ماه رمضان

 اعمال اختصاصی شب 19 ماه رمضان

 

شب نوزدهم اوّل شب‌هاى قدر است و شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى‌رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى‌شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى‌شوند و به خدمت امام زمان(ع) مشرف مى‌شوند و آن‌چه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان(ع) عرضه مى‌کنند.

 

اعمال شب‌هاى قدر بر دو نوع است؛ یکى آن‌که در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آن‌که مخصوص است به هر شبى. پس آن چند چیز است:

اوّل

غسل؛علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شب‌ها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را با غسل بکند.

دوّم

دو رکعت نماز؛ در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید

در روایت نبوى(ص) است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد

سوّم

باز کردن قرآن در مقابل خود و گفتن این جملات؛

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ

خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده‌ات

وَ ما فیهِ وَ فیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنى

و آن‌چه در آنست که در آن است نام بزرگت و نام‌هاى نیکویت

وَما یُخافُ وَ یُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقاَّئِکَ مِنَ النّارِ

و آن‌چه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ

"پس هر حاجت که دارد بخواهد"

چهارم

قرآن کریم را برسر گذارده و می‌گوید؛

اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ

خدایا به حق این قرآن

وَ بِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ

و بحق آنکس که او را بدان فرستادى

وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ

و بحق هر مؤ منى که در این قرآن مدحش کرده‌اى

وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ

و بحقى که تو بر ایشان دارى زیرا کسى نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد......

 

بقیه در ادامه مطلــــــــب ...

 

ادامه مطلب ...

چهل حدیث گهربار منتخب از امام حسن مجتبی علیه السلام

قالَ الامامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى علیه الصلوة و السّلام :

1 - مَنْ عَبَدَاللّهَ، عبَّدَاللّهُ لَهُ کُلَّ شَىْءٍ.(63)
ترجمه :
فرمود: هر کسى که خداوند را عبادت و اطاعت کند، خداى متعال همه چیزها را مطیع او گرداند.
2 - 
قالَ علیه السلام : وَنَحْنُ رَیْحانَتا رَسُولِ اللّهِ، وَسَیِّدا شَبابِ اءهْلِ الْجَنّةِ، فَلَعَنَ اللّهُ مَنْ یَتَقَدَّمُ، اَوْ یُقَدِّمُ عَلَیْنا اَحَدا.(64) ترجمه :
دنباله وصیّتش در حضور جمعى از اءصحاب فرمود: و ما دو نفر - یعنى حضرت و برادرش امام حسین علیهما السلام - ریحانه رسول اللّه صلى الله علیه و آله و دو سرور جوانان اهل بهشت هستیم ، پس خدا لعنت کند کسى را که بر ما پیشقدم شود یا دیگرى را بر ما مقدّم دارد.
3 - 
قالَ علیه السلام : وَ إ نّ حُبَّنا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم ، کَما یُساقِطُ الرّیحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.(65) ترجمه :
فرمود: همانا محبّت و دوستى با ما (اهل بیت رسول اللّه صلى الله علیه و آله ) سبب ریزش گناهان - از نامه اعمال - مى شود، همان طورى که وزش باد، برگ درختان را مى ریزد.


 جهت مطالعه تمامی احادیث به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید...

 

 جهت تعجیل در فرج

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ادامه مطلب ...

ولادت امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد

پانزده روز ریاضت را در این اه طاعت، یک نفس دویده ایم تا در بشارت ولادت او ،مژده عشق بشنویم و مژدگانی مهر بگیریم 

او که از اشراق مهربانی ها طلوع کرده و در بستر بخشندگی، دامن گسترده است .....



ولادت امام حسن مجتبی (ع) بر همه عزیزان مبارک باد

در باره زندگی نامه امام حسن مجتبی(ع)


امام حسن مجتبی « علیه السلام » در نیمه رمضان سال دوم هجری به دنیا آمد . پیامبر     ( ص ) نام فرزند هارون ( وزیر وصی حضرت موسی « علیه السلام » ) را برگزید . چون پدرش...

امام حسن مجتبی « علیه السلام » در نیمه رمضان سال دوم هجری به دنیا آمد . پیامبر ( ص ) نام فرزند هارون ( وزیز و صی حضرت موسی « علیه السلام » ) را برگزید . چون پدرش علی «‌علیه السلام » به منزله هارون بود برای پیامبر.
«شُبر» کمله ای عبری است , که به عربی می شود حسن . نام حسن واقعا برازنده ایشان بود . چهره زیبا و خصائل اخلاقی او دقیقا مانند پدر بزرگ عزیزش رسولخدا ( ص) بود . در هفتیمن روز تولدش پیامبر ( ص ) گوسفندی خرید و برای سلامتی فرزند عزیزش قربانی کرد, که بعد ها این عمل بنام عقیقه سنت شده . 
امام حسن «علیه السلام » در روزگاری سخت متولد شدند . تقریبا تمام جنگهای صدر اسلام در این هفت سال آغازین عمر شریف ایشان اتفاق افتاد . امام حسن « علیه السلام » از همان کودکی به یادگیری قرآن و سخنان حکیمانه و طریقه نبرد و وشجاعت و دینداری پرادختند ؛ آنهم در محضر عالیترین اسطوره های دین و انسانیت . هفت سال بعد از ولایت ایشان پیامبر ( ص) وفات یافت و مشکلات خلافت و خیانت عناصر منافق آغاز شد. بدون شک سخت ترین ایام عمر مبارک ایشان بین وفات حضرت رسول « صلی الله علیه اله » و شهادت مادرشان فاطمه زهرا( س) بوده است .
درباره شهادت مظلومانه حضرت فاطمه ( س ) همه مطالب بسیاری شنیده ایم . به این ترتیب خلافت بدست ابو بکر و دوسال بعد به دست عمر رسید . علی « علیه السلام » در مظلومیت و تنهایی در سکوت خاص خویش منتظر فرصت بود . درروزگار عثمان , امام حسن علیه السلام به 20 سالگی رسیده بودند . سال 28 هجری بین مسلمانان و مردم شمال آخرین جنگی رخ داد که امام حسن «علیه السلام » در آن جنگ شرکت داشتند و رشادت و شجاعتشان زبا نزد شد . 
اگر چه خلافت عثمان را هرگز قبول نداشتند ولی برای دین اسلام به میدان جنگ رفتند . عثمان فردی ناتوان و بی لیاقت بود و دست افراد حقیر و ذلیلی که در زمان رسو ل خدا مطرود بودند, باز گذاشت . عثمان حتی ابوذر را که در اسلام به یار صدیق پیامبر ( ص) معروف بود به منطقه بی آب و هوائی تبعید کرد, تا در غربت و تنهائی جان سپرد . آری اینها روزگاری است که جوانی امام حسن « علیه السلام » غریبانه در آن شاهد رنجهای فراوان است . پس از عثمان بنابه درخواست توده مردم . علی « علیه السلام » خلافت را پذیرفت اگر چه هرگز مردم را لایق نمی دید که خلیفه ایشان باشند . 

جنگ جمل اولین نبرد بعد از خلافت علی( ع ) بود با گروهی که «ناکثین» معروف شدند. دوران جنگ همه دیدند که جنگ آوری و قدرت علی « علیه السلام » چگونه در وجود امام حسن مجتبی (‌ع ) جوشان است . جنگ بعدی به فتنه گری معاویه در صفین به راه افتاد و یا غیان این جنگ ( قاسطین ) حدود سه سال با خلافت علی ( ع ) درگیر بودند و بالاخره با پول و رشوه های معاویه و حیله عمروعاص ملعون به نفع معاویه تمام شد و نتایج این جنگ بسیار تلخ بود . آنقدر که علی « علیه السلام» آرزوی مرگ نمود و بعد ها امام حسن « علیه السلام » مجبور به صلح با معاویه گردید . بدون توضیح روزگار خلافت علی « علیه السلام » نمی توان به ذهنیت درستی از فضای زندگی امام حسن مجتبی « علیه السلام » دست یافت . جنگ دیگری توسط گروهی نادان و متعصب در نهروان اتفاق افتاد خوارج که ابن ملجم ملعون از ایشان است به مارقین معروفند .
آری امام حسن « علیه السلام » در کنار پدر تمام این روز گار پر ظلم را بعد از وفات پیامبر ( ص ) تحمل کرد . بعد از شهادت علی « علیه السلام » بالاخره مردم امام حسن « علیه السلام » را برای خلافت بر معاویه ترجیح دادند . امام که مردم منافق زمانه اش را خوب می شناخت ابتدا خلافت را قبول نمی کرد و با لاخره با اصرار مردم پذیرفت . البته مشروط به اینکه هر چه امام بگوید چه جنگ چه صلح همه بپذیرند.
اولین اقدام ایشان بعد از خلافت یکطرفه کردن حضور معاویه بود در سرزمین خلافت امام معصوم معاویه چه جایگاهی دارد ؟ برای همین قبل از اعلام جنگ امام حسن «علیه السلام »نامه ای برای معاویه نوشت و او را به تبعیت از خود فرا خواند . معاویه نپذیرفت و گفت مسئله من و تو درست شبیه مسئله پدر تو و ابوبکر است .تو باید خانه نشین و من حکومت کنم . امام آماده جنگ شد و به تمام کسانی که با او تبعیت کرده بودند ندا داد ؛ اما ایشان به بهانه های واهی حاضر به همکاری درنبرد نشدند . امام «عبید اله بن عباس» را با 12 هزار نفر بسوی معاویه فرستاد تا آماده نبرد شوند و به او دستور داد که چگونه رفتار کند تا از پشت سر امام به آنها برسد . ولی چندی نگذشت که در میان سپاه « عبید اله بن عباس » خبر پیچید امام صلح با معاویه را پذیرفت است . معاویه نامه ای به ابن عباس نوشت با پانصد هزار درهم نقدا و پانصد هزار درهم هنگام پیوستن به لشکریان او «عبید اله بن عباس» هم که فرمانده لشکر بود شبانه با نیمی از سپاه به اردوی معاویه پیوستند . آخرین ضربه را نیز اشراف و سرشناسان دنیا دوست زدند . آنها با نوشتن نامه قول هر همکاری را به معاویه دادند . در این ایام امام حسن مجتبی « علیه السلام »آنقدر تنها بود, که در میان خودی ها حاضر نیز با زره بر تن به نماز می ایستا د . بالاخره امام بعد از هفت ماه خلافت بر مردمی منافق و نادان و بی ایمان مجبور به پذیرش صلح شد و معاویه به حکومت رسید .
با لاخره در 28 صفر سال 50 ه. ق توسط همسر فریب خورده اش مسموم شد و به شهادت رسیده . اما دشمنان از جنازه آن حضرت هم دست بردار نبودند . گروهی به سر کردگی عایشه و مروان حکم مانع از دفن آنحضرت در جوار پیامبر شدند و جنازه را تیرباران کردند . 
امام حسین « علیه السلام » که بنا به وصیت برادر اجازه درگیری نداشتند , جنازه ایشان را در قبرستان بقیع کنار مادر بزرگ گرامیشان فاطمه بنت اسد به خاک سپردند .پیامبر ( ص) می فرمودند : هر کس بخواهد آقای جوانان بهشت بنگرد به حسن نگاه کند . وصف نیکی ها و خصایل ایشان بسیار زیاد داشت . حدیث زیر درسی است از آنحضرت : مکارم اخلاق ده صفت است: راستگویی , درستکاری , بخشندگی , نیکخوئی , پاداش خیر پیوند با خویشان , حمایت از همسایگان ,‌حق شناسی , میهمان نوازی و سر آمد همه مکارم حیاء‌ است 

علوم اولین و آخرین پیش من است



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

بعد از کشته شدن عثمان و به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین علیه السلام و بیعت مردم با ایشان ، امیرالمؤمنین علیه السلام در حالى که عمامه پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله را بر سر نهاده و رداى حضرت را بر دوش ‍ انداخته بود بیرون آمد و بر فراز منبر قرار گرفت ، پس از حمد و ثناى خداوند و تمجید از پیامبر صلى الله علیه وآله و موعظه و انذار مردم ، خود را بر منبر مستقر کرد و فرمود:
اى مردم از من بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید، از من بپرسید که علوم اولین و آخرین پیش من است ، بدانید که سوگند به ذات حق : اگر جایگاهى برایم فراهم شود، هر آینه میان اهل تورات بر طبق تورات آنها، و میان اهل انجیل (مسیحیان ) به حکم انجیل آنها و میان اهل زبور (پیروان حضرت داوود) به حکم زبور آنها و میان اهل فرقان (مسلمانان ) به حکم فرقان (یعنى قرآن ) داورى خواهم کرد! آن چنان که همه آنها (تصدیق کنند) و بگویند: پروردگارا على همانطور قضاوت کرد که تو فرموده اى .
به خدا سوگند من به قرآن و حقائق آن از تمامى مدعیان علم قرآن ، داناترم ، و اگر نبود یک آیه در کتاب خداوند((یمحو الله ما یشاء و یثبت ؛خداوند هر چه را خواهد محو مى کند و هر چه را خواهد برقرار مى دارد)) من شما را به تمامى حوادث تا قیامت خبر میدادم ! سپس فرمود: ((سلونى قبل ان تفقدونى ؛ از من بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید)) سوگند به خداوندى که دانه را شکافت و خلائق را آفرید، اگر از آیه قرآن سوال کنید به شما خواهم گفت که در چه وقت نازل شده ، درباره چه کسى است ، به شما مى گویم که ناسخ آن کدام است ، منسوخش چیست ، خاص آن کدام است و عامش چیست ، و به محکم آن و متشابه آن ، آیات مکى و مدنى آن . به خدا قسم هیچ گروهى نیست که گمراه گردد یا هدایت شود مگر اینکه من مى شناسم رهبر آنها را و کسانى که آنها را تحریک مى کنند و منادى آنها را تا روز قیامت .

وصیت حضرت خدیجه

وصیت حضرت خدیجه
حضرت خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد . پیغمبر (ص) به عیادت وی رفت و فرمود : ای خدیجه ، «اما علمت ان الله قد زوجنی معک فی الجنه » ; آیا می دانی که خداوند تو را دربهشت نیز همسرم ساخته است ؟ !
آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد ; او را وعده بهشت داد ودرجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود .
چون بیماری خدیجه شدت یافت ، عرض کرد : یا رسول الله ! چندوصیت دارم : من در حق تو کوتاهی کردم ، مرا عفو کن .
پیامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش خود را به کار بردی . در خانه ام بسیار خسته شدی و اموالت را درراه خدا مصرف کردی .
عرض کرد : یا رسول الله ! وصیت دوم من این است که مواظب این دختر باشید . و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد . چون او بعد ازمن یتیم و غریب خواهد شد . پس مبادا کسی از زنان قریش به اوآزار برساند . مبادا کسی به صورتش سیلی بزند . مبادا کسی بر او فریاد بکشد . مبادا کسی با او برخورد غیر ملایم و زننده ای داشته باشد .
اما وصیت سوم را شرم می کنم برایت بگویم . آن را به فاطمه عرض می کنم تا او برایت بازگو کند . سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود : «نور چشمم ! به پدرت رسول الله بگو :مادرم می گوید : من از قبر در هراسم ; از تو می خواهم مرا درلباسی که هنگام نزول وحی به تن داشتی ، کفن کنی .»
پس فاطمه زهرا (س) از اتاق بیرون آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض کرد . پیامبر اکرم (ص) آن پیراهن را برای خدیجه فرستاد و او بسیار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خدیجه ، پیامبراکرم (ص) غسل و کفن وی را به عهده گرفت . ناگهان جبرئیل درحالی که کفن از بهشت همراه داشت ، نازل شد و عرض کرد : یا رسول الله ، خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید : «ایشان اموالش را در راه ما صرف کرد و ما سزاوارتریم که کفنش را به عهده بگیریم .»

همسفــــر خورشیـــــــد


حضرت خدیجه نخستین همسر پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود، و تا خدیجه(علیها السلام) زنده بود نبى گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) همسرى اختیار نفرمود. سبقت به اسلام و خدمات او به پیامبر(صلى الله علیه وآله) زیاده از آن است که ذکر شود. در فضیلت آن حضرت همین بس که والده مکرمه حضرت صدیقه طاهره(علیها السلام) است، و همه ذرارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) به ایشان منتهى مى شوند.

حضرت خدیجه(علیها السلام) هنگام رحلت چند وصیت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نمودند، باآن همه فداکارى و انفاق مال، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) عرض کرد: «یا رسول اللّه، مرا ببخشید که در حق شما کوتاهى کردم». پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: حاشا وکلاّ! من از شما تقصیرى ندیدم، بلکه منتهاى سعى و کوشش خود را در حق من نمودى. شما در خانه من زحمات زیادى را متحمل شدى. اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى.

آنگاه خدیجه(علیها السلام) عرض کرد: یا رسول اللّه، شما را وصیت مى کنم به این دخترـ و به حضرت فاطمه(علیها السلام) اشاره نمودـ این دختر بعد از من یتیم و غریب است. کسى از زنهاى قریش او را اذیت نکند. کسى به او لطمه اى نزند، به روى او داد نزند و مکروهى نبیند.
حضرت خدیجه(علیها السلام) بنابر این که 45 روز از رحلت ابوطالب گذشته باشد، در دهم رمضان سال دهم بعثت در سن 65 سالگى از دنیا رحلت نمود

شعری زیبا از ،حاج سعید حدادیان

حاج سعید حدادیان ذاکر اهل بیت (ع) در شب ششم از برنامه های مناجات شبهای ماه مبارک رمضان در هیئت رزمندگان غرب تهران شعر زیبایی بر زبان جاری ساخت .
این شعر که توسط حدادیان سروده شده بود دارای ایهام و کنایه های بسیاری بود . متن کامل این شعر به همراه صدای حاج سعید حدادیان در زیر آمده است .
به گزارش صراط در بخشهایی از این شعر حاضران که به وجد آمده بودند در پاسخ به مصرع های سوالی یکصدا فریاد "نه" سر می دادند .
 
 
خسته ام از توبه های سَرسَری     از هوای نفس و از دیو و پری
 
دوستـــانِ دشـمـنـم در یـاوری     مــادرانِ بـدتـر از نـامـــادری
 
باید امشب رفت راه دیگـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
عده ای خوابند، پس بیدار کو؟     عده ای مست اند، پس هوشیار کو؟
 
پـس زبـان مـیـثـم تـمّــار کو؟     در شبـــــ روشـنـگری عـمـار کـــو؟
 
قهـرمانِ غرقِ غربت رهبری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
کـاش مـولایـم علـی تنــها نبـود     ایـن جوابـــ روضـه هـای مـا نبـود
 
ایـن جوابــــ ظهـر عـاشـورا نبـود     ایـن جوابـــ حضرت زهــرا(س) نبـود
 
فوت و فن های فرار از روسری
الامـان الغـوث یابن العسگـری
 
****
 
خـوش خیالان خوب رندی می کنند     جـای مـردی، مآرد رنآدی می کنند
 
گلــه گلــه گــاو بــنــدی می کنند     گاو صندوق، چشم بندی می کنند
 
گم شده اسناد با جادوگری
الامان الغوث یابن العسگـری
 
****
 
عـده ای بـا یـاد قُـدقُـد آس و پاس     عده ای از جوجه خواران در تراس
 
الغرض جمع است مردم را حـواس     اخـتـلاس و اخـتلاس و اخـتلاس
 
چشم ما باشد به روز داوری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
مال مردم مال بابات است؟ نه     وقـفـــ خــرج انتـخـابـات اســت؟ نه
 
جرم تو لازم به اثبات است؟ نه     این همان مسئول محتاط است؟ نه
 
کـوس آقایی زند هر نوکـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
دور از جـــان هــمـــه افــراد دزد     داد بر مردم به کوچه یاد دزد
 
در شلوغی می زند هی داد دزد     چــوب را بــردار تا فـریـاد دزد
 
لاجـرم آید به گوشِ هر کری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
جنگ با ما کار هر دژخیم نیست     چاره دژخیم ها تعظیم نیست
 
درد مـردم از غـم تحریم نیست     در دل اهـل عبادت بیم نیست
 
آه از این فتنه ها و خود سری
الامان الغـوث یابن العسگـری
 
****
 
مجـلـس اهـل دعـا پـر رونـق است     هق هق اهل بکا چون حق حق است
 
صلح و جنگ این ولایت مطلق است     اهـل بـاطـل نـوبـت جـاء الحـق است
 
می دهد این ذکر ما را برتری
الامان الغوث یابن العسگـری
 
****
 
از منافق هرچه می افتد نقاب     مـی شود پـر رو تـر و حاضـر جواب
 
با دم از حـق بشر با آب و تاب     کشتن شهری مسلمان شد ثواب
 
سوخت جان شیعه در ناباوری
الامـان الغتوث یابن العسگـری
 
****
 
آه از اینگونه کشتار، آه آه     آه از این جانسوز اخبار، آه آه
 
آه از اوضـاع میانمـار، آه آه     پس کجایی ای علمدار، آه آه
 
ای که امـت را امـیـد آخـری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
حق نمی گردد فنا در زیر سُم     نیست آیا بدتر از بمب اتم؟
 
کشتـن یک شهر در اخبـار گُم     ایـهـا الـمـذمـل ، قُـم، قُـم
 
 
تا که با شمشیر فریاد آوری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
مـا دعـا کـردیـم و آنـهـا بـرده اند     نوحه خوان ما، سینه زنها برده اند
 
بی کفـن ها بی کفن ها برده اند     مـردهـا تنـها نـه ، زن هـا بـرده اند
 
ای شهادت باز از ما می بری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
یک طرف از دست خود جان برلبم     یک طرف بالا نرفته یا ربـم
 
یک طـرف از هـجـر در تـاب و تبـم     یک طـرف یـاد مزار زینـبـم
 
با مزار عمه ات کین گستری
الامان الغوث یابن العسگری
 
****
 
شیعه مولا جان چنین بی کس نبود     روزی ما دست خار و خس نبود
 
در کـبــوتـر خـانـه هـا کـرکـس نبـود     قبر زهرا بود مخفی، بس نبود؟
 
حیدری کن حیدری کن حیدری
الامـان الغـوث یابـن العسگـری
 
****
 
خوب شد این باب آخر وا نشد     قبـر زهـرا مـادرت پیـدا نشد
 
چـون بقیـع بازیچه اعداء نشد     یا که ویران مثل سامرا نشد
 
ای که فـکـر انـتـقام مـادری
الامان الغوث یابن العسگری

صوت این شعر با صدای سعید حدادیان را از اینجـــــــــا دانلود نمایید!

اسم اعظم خداوند نزد اهل بیت علیه السلام است

اسم اعظم خداوند نزد اهل بیت علیه السلام است 



بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

امام باقر علیه السلام فرمود: همانا اسم اعظم خداوند هفتاد و سه حرف است که نزد آصف (وصى سلیمان و همان کسى که تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم بر هم زدن حاضر کرد) تنها یک حرف بود...، و در نزد ما (اهل البیت علیه السلام ) هفتاد و دو حرف است که یک حرف منحصرا نزد خداوند است ((و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم)). و طبق روایات از این اسم اعظم نزد عیسى بن مریم دو حرف و نزد موسى چهار حرف و نزد ابراهیم هشت حرف و نزد نوح پانزده حرف و نزد آدم بیست و پنج حرف بوده است 

فرق بهشت و مسجد

فرق بهشت و مسجد


حضرت امیرمؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید: نشستن در مسجد براى من از نشستن در بهشت محبوب تر و بهتر است ، زیرا با نشستن در بهشت به خواسته خودم نائل شده ام ولى با نشستن در مسجد به خواست خداوند نائل مى شوم .


و در روایتى از امام صادق (علیه السلام ) است که ، هر موقع براى حضرت امیرمؤ منان (علیه السلام ) کار مهمى پیش مى آمد به نماز خواندن پناه مى برد، سپس این آیه را تلاوت کردند: واستعینو بالصبر و الصلاء و نیز فرمودند: هر یک از شما که با اندوهى از اندوههاى دنیا مواجه شد وضو بگیرید و به مسجد برود و دو رکعت نماز بخوانید و ربع اندوه و شدائد خود را از خدا بخواهید آیا نشنیده اید که خداوند فرمود: واستعینو بالصبر والصلاة



برگرفته از کتاب:1001 داستان از زندگانی امام علی(ع)

مولف: محمد رضا رمزی اوحدی