همـــای رحمــت

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم

همـــای رحمــت

تا حبّ علی و آل او یافته ایم کام دل خویش مو به مو یافته ایم

زبان عاقل و زبان احمق

زبان عاقل و زبان احمق


 لسان العاقل وراء قلبه و قلب الاحمق وراء لسانه.

ترجمه:


زبان عاقل، پشت قلب او قرار دارد، و قلب احمق، پشت زبان او جاى گرفته است ( عاقل،با اندیشه سخن مى‏گوید ونادان بى‏فکر (

شرح:


انسان عاقل، وقتى بخواهد سخن بر زبان آورد، نخست به دل و اندیشه خود مراجعه مى‏کند، معنى آن سخن و نیکى یا بدى آن را با عقل و شعور خود مى‏سنجد، نتیجه‏یى را که ممکن است از آن حاصل شود حساب مى‏کند، و هنگامى که به درستى و خوبى سخن خود اطمینان یافت، آن را بر زبان مى‏آورد
پس عاقل، قلب و اندیشه‏اش بیش از زبانش به کار مى‏اندازد، و زبانش را پشت سر عقل و شعور خود نگاه میدارد
اما احمق، بر عکس رفتار مى‏کند. یعنى هر سخنى که به زبانش آمد، نسنجیده و بدون فکر و اندیشه بیان مى‏کند، و پس از آن که سخن او، در دیگران، تأثیر بد گذاشت، تازه بفکر مى‏افتد که آیا سخنش درست بوده یا نادرست. یعنى احمق، نخست زبان خود را به کار مى‏اندازد و نسنجیده حرف مى‏زند، و بعد از آن، به قلب و عقل خود مراجعه مى‏کند و در باره نیک و بد سخن خود و نتیجه و حاصل آن مى‏اندیشد.
به همین دلیل است که خردمندان، از قدیم گفته‏اند: سخنى که درباره آن کاملا فکر نکرده‏اى، بر زبان میاور

کتاب:  پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه

نویسنده : هئیت تحریریه بنیاد نهج‏البلاغه

معیار زشتى کارها

معیار زشتى کارها 


و احذر کل عمل یعمل به فى السرو یستحیى منه فى العلانیه، و احذر کل عمل اذا سئل عنه صاحبه انکره أو اعتذرمنه 

ترجمه:


از کارى که در نهان انجام مى‏شود، و در آشکار شرم آور است، بپرهیز و نیز از کارى که اگر انجام دهنده‏اش، در باره آن بپر سند، یا انجام آن را انکار مى‏کند و یا بخاطر آن پوزش مى‏طلبد، دورى کن

شرح:


بسیار کسان هستند که دلشان نمیخواهد کار بد انجام دهند و مورد سرزنش مردم و خشم و نارضایى خدا قرار گیرند. ولى چون گاهى نمى‏توانند فرق میان خوب و بد را تشخیص دهند، بطور ناخواسته و نا آگاهانه مرتکب اعمال ناپسند مى‏شوند
از این رو، براى آنکه کار خوب از کار بد مشخص شود، و انسان بتواند فرق بین این دو را بشناسد و کار بد انجام ندهد، امام علیه‏السلام دو قانون و نشانه ساده و آسان تعیین فرموده است: اول آنکه کار بد، آن است که بطور پنهانى و دور از چشم دیگران انجام داده مى‏شود، زیرا انجام آن بطور آشکار و برابر چشم مردم. باعث شرم و خجالت است
دومین نشانه کار بد، آن است که انجام دهنده آن را مورد پرسش قرار دهند که چرا چنان کارى کرده است، یا انکار میکند و میگوید:من چنین کارى نکرده‏ام، و یا بخاطر انجام آن کار عذر خواهى مى‏کند و میگوید:مرا ببخشید، از روى نادانى چنین کارى کرده‏ام
پس ما نیز، هر گاه دیدیم کارى که میخواهیم انجام دهیم، یکى از این دو نشانه را دارد، باید بدانیم که کار بدى است، و از انجام آن خوددارى کنیم


کتاب:  پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه

نویسنده : هئیت تحریریه بنیاد نهج‏البلاغه

فرصت را از دست ندهیم

فرصت را از دست ندهیم 

اضاعه الفرصه غصه.

ترجمه:

از دست دادن فرصت، مایه غم و انده است

شرح:


عمر انسان کوتاه و زودگذر است، و فرصتهاى زندگى کوتاه‏تر و زودگذرتر از آن. هر روزى که از عمر انسان مى‏گذرد، تعدادى از فرصتهاى زندگى او نیز براى همیشه از دست مى‏رود و نابود میشود.
چون فرصتهاى زندگى، دیگر قابل بازگشت نیستند، باید از هر فرصتى بهترین استفاده را بکنیم
استفاده کردن از فرصت، یعنى اینکه هر کارى را در وقت مناسب انجام دهیم
اگر فرصتى که امروز، براى انجام کارى در اختیار ما است از دست برود، فردا، براى آن کار، فرصتى نخواهد بود. چون فرصتهاى فردا هم، مخصوص کارهاى دیگران است که هر یک باید در وقت خود انجام شود، و دیگر نمى‏توانیم کارى را که فرصت انجامش امروز بوده، براى فردا بگذاریم، در آن صورت، کارهایى هم که باید در فرصتهاى فردا انجام شود، عقب مى‏افتد، و اگر کار به همین شکل پیش برود، تمام فرصت‏هاى روزهاى آینده ما نیز، تباه مى‏شوند و از دست مى‏روند
پس هر کارى را، باید در فرصت مناسب آن کار انجام داد، وگرنه ممکن است که دیگر، هیچگاه فرصتى براى انجام آن پیدا نشود
مثلا سنین کودکى و نوجوانى، فرصت مناسب تحصیل علم و آموختن دانش است. کس که چنین فرصت مناسبى را از دست برهد، در سالهاى بعد، گرفتهاریهاى زندگى، اشتغال به کار و تأمین معاش، رسیدگى به امور خانه و همسر و فرزندان، و دهها مسئولیت دیگر، به او اجازه و فرصت تحصیل نخواهد داد
بهمین دلیل است که انسان باید هر فرصتى را که پیش مى‏آید، غنیمت بشمارد و از آن بهترین استفاده را بکند. و گرنه، از دست دادن فرصت، مایه غم و اندوهى مى‏شود که به هیچ قیمتى، قابل جبران نخواهد بود

 

کتاب:  پندهاى کوتاه از نهج‏البلاغه

نویسنده : هئیت تحریریه بنیاد نهج‏البلاغه

بگو به حرف بیایند مردگانِ سکوت


سلام وارث تنهای بی نشانی ها!
خدای بیت غزل های آسمانی ها!

نیامدی و کهنسال‌هایمان مُردند
درآستانه ی
مرگ‌اند نوجوانی‌ها

چقدرتهمتِ ناجور بارمان کردند
چقدرطعنه که: ((دیوانه‌ها! روانی‌ها!

 
کسی برای نجات شما نمی‌آید
کسی نمی‌رسد از پشتِ ندبه‌خوانی‌ها))

مسیحِ آمدنی! سوشیانس! ای موعود!
تو ـ هرکه هستی از آن‌سوی مهربانی‌ها!

بگو به حرف بیایند مردگانِ سکوت
زبان شوند و بگویند بی‌زبانی‌ها

هنوز
پنجره‌ها باز می‌شوند و هنوز
تهی است کوچه از آوازِ شادمانی‌ها

و زرد می‌شود و دانه‌دانه می‌افتد
کنار پنجره‌ها برگِ شمعدانی‌ها...

زندگی نامه امام زمان (عج)


زندگی نامه امام زمان (عج)


پیامبر اکرم (ص) فرمودند: مهدی از فرزندان من است، نامش نام من (محمد) و کنیه اش کنیه من (ابوالقاسم) می‌باشد، ‌در صورت و سیرت از همه کس به من شبیه تر است. برای او غیبتی است که در آن مردم دچار حیرت می‌گردند و بسیاری از دسته‌ها و گروههای مردم، گمراه میشوند، آنگاه مانند ستاره تابانی از پرده غیبت بدر آید و زمین را پر از عدل و داد کند آن چنان که پر از ظلم و ستم شده باشد. 

(بحارالانوار/ ج 51، ص 17، ح 13، به نقل از کمال الدین.

 

 

 ولادت امام زمان

نام پدر ومادر امام زمان (عج(
مقام ومنصب
نقش انگشتری
تاریخ ولادت
اختلاف عقیده در تاریخ ولادت
سال ولادت
مدت عمر شریف امام زمان (عج(

سال به امامت رسیدن وسن ایشان درآن هنگام
چگونگی ولادت امام مهدی (عج(

نام پدر ومادر امام زمان (ع(
نام پدر این بزرگوار امام حسن عسکری (ع) پیشوای یازدهم ونام مادر گرامیشان نرجس خاتون (س) میباشدکه ایشان بنا برروایات یک شاهزاده رومی بودند ودرخواب با امام حسن عسکری (ع) آشنا شده ومسلمان میشوند . امام زمان تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)میباشد (به زندگینامه امام حسن عسکری (ع) وهمسرشان نرجس خاتون (س) مراجعه شود)

مقام ومنصب :
ایشان معصوم چهاردهم و امام دوازدهم شیعیان هستند

تاریخ ولادت :
یک سال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری (ع) و نرجس خاتون امام زمان به دنیا می آیند حضرت ولی عصر (ع) بنا بربیشترین روایت روز جمعه نیمه شعبان 255 هجری قمری متولد شده اند(3)
جالب است بدانیم او پیش از آفتاب چشم به این جهان گشود، تا همیشه آفتاب را پشت سر قرار دهد
شب این میلاد خجسته را «شب برات» ‌و «شب مبارک» و «شب رحمت» خوانند. شیخ صدوق درکمال الدین نقل میکند نرجس خاتون روزی مشاهده میکند که نوری وارد بدن اومیشود وبه امام حسن عسکری موضوع راگزارش میکند وامام اورا نوید به بارداری امام زمان میدهد ومیفرماید : پسری می آوری که نامش محمد است وپس از من ،جانشین من خواهد بود.
نرجس ،عروس فاطمه ،شد مادر صاحب زمان درمهد نور ،مهدی ظهور آیینه حق شدعیان
پس میلادش روزجمعه نیمه شعبان 255 هجری است چون پدرش وفات کرد او5 ساله بود ومشهوربین علماء نیزهمین تاریخ است وکسی در این جهت اعتراضی نکرده مگر کلینی در کافی وصدوق درکمال الدین و شیخ طوسی در الغیبه که این سه بزرگوار یک مرتبه سال 255 وباردیگر 256 نوشته انداما هرسه بیشتر سال 255 هجری راقبول دارندبرای ولادت ایشان تاریخهای دیگری هم ذکر شده
علت اینکه درتاریخ تولد ایشان عده ای اختلاف دارند ممکن است به دلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد بنابر این اصل ولادت مهدی جزء مسلّمات تاریخ است و در این تاریخ بین علما و محدثان و علمای فریقین هیچگونه اختلافی نیست.
شهید اول درکتاب دروس از امام جعفر صادق روایت کرده که آن حضرت فرموده اند : درشبی که قائم آل محمد (ع) متولد گردد هرمولودی متولد شود باایمان است واگردرزمین شرک متولد گردد ،خداوند به برکت وجود امام ،اورا به سرزمین ایمان منتقل خواهد کرد
پس بنابرمبنای مشهور حضرت پس از شهادت جدگرامیش ،امام هادی (ع) حدود یکسال بعد ،متولد شده است یعنی حدود یکماه از حکومت مهتدی عباسی گذشته ،زیرا مهتدی یک شب به آخرماه رجب مانده به حکومت رسید وتولد امام (ع) نیمه شعبان است

مدت عمر شریف امام زمان (ع(
از سال 255 تا کنون

سال به امامت رسیدن وسن ایشان درآن هنگام :
سال به امامت رسیدن 260 هجری وسن شریفشان درآن هنگام 5 سال است


 

دوران زندگی

1 ـ از تولد تا غیبت: حضرت مهدی(عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی(عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.

2 ـ غیبت صغری: پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره حضرت مهدی(عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.

3 ـ دوره غیبت کبری: این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.

4 ـ دوره حکومت: پس از ظهور، امام زمان(عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.
 

تاریخ و سبب شهادت :

امام زمان(عج) هم اکنون زنده است و به خواست خداى متعال تا زمانى که قیام کند و جهان را از عدالت بهره‏مند سازد، زنده‏ خواهد بود. سپس چند سال حاکم على‏الاطلاق روى زمین خواهد گردید که مدت آن، در روایات، به طور مختلف، هفت، هشت، نه، ده و نوزده سال تعیین شده است که هر سال آن برابر با ده سال فعلىِ ما است. بنابراین اگر حکومتش هفت سال باشد، برابر با هفتاد سال ما خواهد بود.

پس از شهادت آن حضرت، به مدت چهل روز هرج و مرج وفتنه و فساد درجهان حاکم مى‏گردد و سپس عمر این جهان به پایان مى‏رسد و عالم قیامت آغاز مى‏گردد

 

عقل و دین و حیا!!!! کدام را می خواهید؟؟؟؟

عقـــل

 

جبرئیل بر آدم فرود آمد و گفت :

 اى آدم ! به من فرمان داده اند که از تو بخواهم یکى از سه چیز را برگزینى . پس تو یکى را برگزین و دو دیگر را رها کن .

آدم گفت : اى جبرئیل ! آن سه چیز کدامند؟
جبرئیل گفت : عقل و دین و حیا.
آدم گفت : من عقل و خرد را برگزیدم .
آنگه جبرئیل خطاب به حیا و دین گفت : دور شوید و آدم را به حال خود واگذارید. آن دو گفتند: اى جبرئیل ما نمى توانیم از او دور شویم ؛ چون به ما دستور داده شده که هر جا عقل باشد ما نیز همراه او باشیم .
جبرئیل گفت : پس به آنچه دستور دارید رفتار کنید. این بگفت و به آسمان پرواز کرد.


برگرفته از :کتاب خاطرات امیر مومنان از شعبان خان صنمى (صبورى )

آنچه دارى قدر بدان!!!

آنچه دارى قدر بدان

 

و حفظ ما فى یدیک أحب الى من طلب ما فى یدى غیرک

 

ترجمه:

نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى، در نظر من، از خواستن و جستجوى آنچه در دست دیگرى است، بهتر و دوست داشتنى‏تر است)) کلام حضرت على (ع) از گنجینه بى مانند نهج‏البلاغه((

 

شرح:

کسانى هستند که هیچگاه به آنچه دارند، راضى و قانع نمى‏شوند، دائما در فکر بدست آوردن مال و ثروت بیشتر هستند، و تمامى نیروى آنها، بجاى آنکه صرف کسب مال میشود. انگونه افراد، تازه هر چقدر هم که بیشتر بدست آورند، باز چشم و دلشان سیر نمى‏شود و نگاهشان به مال دیگران است. و گاهى، کار را به جایى مى‏رسانند که شخصیت و عزت نفس خود را زیر پا مى‏گذارند، تا براى مدتى کوتاه از آنچه دیگران دارند، استفاده کنند
شاید شما هم دیده‏اید که: بعضى افراد، وقتى میخواهند به مهمانى بروند، با آن که خودشان لباس تمیز و قابل استفاده دارند، چون پارچه و دوخت آن ساده و معمولى است، به سراغ همسایه میروند و لباس گرانقیمت او را میگیرند، تا در مهمانى، بیشتر خود نمایى کنند
یا وقتى مهمان در خانه دارند، کاسه و بشقاب معمولى و ارزان قیمت خود را کنار مى‏گذارند، و در عوض، ظروف چینى و بلور گرانقیمت همسایه را قرض مى‏گیرند و جلوى مهمان مى‏آورند
این دسته از افراد، براى شخصیت انسانى و عزت نفس خود ارزش قائل نیستند و کارى هم که میکنند، بر خلاف دستورات اسلام است
امام علیه‏السلام نیز، در همین مورد توضیح داده و این چند نکته را در یک جمله کوتاه، بیان فرموده است

-1 قناعت: به آنچه دارى اکتفا کن و چشم طمع به مال دیگران نداشته باش.

 2- عزت نفس: شخصیت انسانى و عزت نفس خود را حفظ کن، و از آنچه دارى خوشنود باش، تا از رنج خواهش و تمنا و ذلت در خواست و تقاضا از دیگران، آسوده باشى
-3حفظ آبرو: با دورى کردن از زیاده‏طلبى و چشم حسرت دوختن به مال دیگران، آبروى خود را به باد مده
-4شکر نعمت: نسبت به آنچه خداوند به تو داده است، کفران نعمت مکن، بلکه شکر نعمت خداوندى را - به هر اندازه که باشد - بجاى آور، تا به آنچه دارى راضى باشى و در حفظ نگهدارى آن بکوشى. نه آن که مال خود را، بخاطر ناچیز و کم قیمت بودن، خوب حفظ نکنى و آن را از بین ببرى، و بعد، محتاج دیگران بشوى.


نویسنده : هئیت تحریریه بنیاد نهج‏البلاغه


12 تیر1367 حمله ناوگان آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران

حمله ناوگان آمریکا به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران (12 تیر 67)


 
آسمانِ آبی! دریای آبی! و تکه ابرهایی از کنار پنجره کوچک هواپیما عبور می کردند. مسافران با آسودگی، خاک وطن را ترک می نمودند و از فراز آب های نیلگون و حماسه آفرین خلیج فارس در حرکت بودند. شمارشی معکوس شروع می شود و انگشتی سیاه، دکمه شلیک موشکی را فشار می دهد. خطی از دود، دریا را به آسمان می دوزد و زمین و زمان را به هم. آتشی از کینه و سنگدلی در آسمان آبی به میان ابرهای می جهد و هوا تیره و تار می شود و دویست و نود قلب بی گناه در آتش عصیان شیطان می سوزند و خاکسترشان بر آب های آبی دریا فرو می نشیند. سالروز فاجعه دلخراش هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی به دست جنایتکار قرن آمریکای جهان خوار را به همه هم وطنان و خانواده های داغدار این فاجعه تسلیت می گوییم.
فرشتگان آسمان چشمان خود را گرفته بودند تا این صحنه جان خراش را نبینند و ناگهان نگاه معصوم زنان و کودکان بی گناه در آتش و دود پیچیده می شود و گلبرگ های نیم سوخته و پرپر شده آنها از آسمان، بر دریا می ریزد و برگ سیاه دیگری در دفتر جنایات اهریمن بزرگ ورق می خورد. روح کثیف و جنایت پیشه اهریمن، بر آبیِ دریا سیطره می اندازد و قهقه منحوسش گوش زمان را پاره می کند. همچنان مدعیان گنگ حقوق بشر در خاموشی بسر می برند. نفرین خدا بر دستان ناپاک این جنایت پیشه که خون بشریت از چنگال سیاهش می چکد. این واقعه دلخراش را به شما ملت شهادت طلب و سرافراز تسلیت می گوییم.
سیمرغی از جنس بلور بر فراز وطن در پرواز است و چشمانی دریده از کینه و انتقام، مسیر پروازش را هدف قرار می دهد بلور نگاه ها می شکند، خرد می شود و از آسمان همراه با اشک فرشتگان به دریا می ریزد. صدای شکستن بلوری ها، در گوش زمان تکرار می شود و بغض، گلویش را می فشارد. یاد و خاطره پرواز بی فرود دویست و نود مسافر بی گناه هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی بر فراز آب های همیشه آبی ایران را تسلیت می گوییم.


خاطره اوج بی فرود مسافران هواپیمای جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج نیلگون فارس را گرامی می داریم.
سالیاد هدف قرار گرفتن سرنشینان بی گناه هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی توسط ناوگان متجاوز آمریکای جنایتکار را تسلیت می گوییم. 

با ناخنم به سنگ نوشتم : بیا , بیا


از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام 
گل کرد خار خار شب بی قراری ام 

تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو 
دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام 

گر من به شوق دیدنت از خویش می روم 
از خویش می روم که تو با خود بیاری ام 

بود و نبود من همه از دست رفته است 
باری مگر تو دست بر آری به یاری ام 

کاری به کار غیر ندارم که عاقبت 
مرهم نهاد نام تو بر زخم کاری ام 

تا ساحل نگاه تو چون موج بی قرار 
با رود رو به سوی تو دارم که جاری ام 

با ناخنم به سنگ نوشتم : بیا , بیا 
زان پیشتر که پاک شود یادگاری ام


شهید بهشتی از دیدگاه امام خمینی(ره)و امام خامنه ای

شهید سید محمدحسینی بهشتی در دوم آبان 1307 هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود. وی از چهار سالگی به مکتب رفت و در اندک زمانی قرائت قرآن و خواندن و نوشتن را آموخت و با ورود به دبیرستان به دلیل علاقه به تحصیل علوم­دینی، مدرسه را رها و در سال 1321 وارد حوزه علمیه شد. به سال 1325 یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به قم عزیمت کرد و در کنار تحصیل علوم دینی، در سال 1327 موفق به دریافت دیپلم ادبی در امتحانات متفرقه شد. در همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال 1330 با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. در سال 1331 ازدواج نمود که حاصل این پیوند، دو پسر و دو دختر بود. وی در سال 1333، دبیرستان دین و دانش قم را تأسیس نمود و تا سال 1342 سرپرستی آن را برعهده داشت. ، در سال 1335 وارد دانشکده الهیات شد و تا سال 38 در آن دانشکده مشغول تحصیل در دوره دکترا بود، ولی پس از اتمام تحصیل در آن دانشکده بخاطر فعالیتهای چشمگیر فرهنگی ، تبلیغی و سیاسی که در داخل و خارج کشور به عهده داشت ، نتوانست از رساله دکترای خویش را ارائه دهد و این امر به تاءخیر افتاد. سرانجام در تاریخ 1/11/1353 رساله دکترای خود را تحت عنوان «مسائل ما بعد الطبیعه در قرآن » با راهنمایی استاد شهید مرتضی مطهری ارائه و از آن دفاع کرد و موفق به اخذ دکترا در رشته فلسفه شد.



 

 بهشتی از دید امام خمینی(ره)

-         بهشتی، مظلوم زیست و مظلوم مُرد و خار چشم دشمنان اسلام بود.

-         مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود.

-         بهشتی، یک ملت بود.

-         من بیش‏تر از بیست سال ایشان را می‏شناختم و برخلاف آن چه این بی‏انصاف‏ها در سراسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، مدیر، علاقه‏مند به ملت، علاقه‏مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می‏دانستم.

-         من بیش‏تر از بیست سال است که آقای بهشتی را می‏شناسم و در این مدت، حتی ندیدم یک کلمه از کسی غیبت کند.

قسمتی از پیام امام خمینی (ره)ه به مناسبت ‏شهادت شهید بهشتی:

ملت ایران در این فاجعه بزرگ 72 تن بی‏گناه به عدد شهدای کربلا از دست داد.

 

شهیدبهشتی از نگاه مقام معظم رهبری:

بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این‏که در دوران زندگی‏اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. اوواقعا یک انسان برجسته‏ای در همه ابعاد بود.